دولت چگونه بازار ارز را ثابت نگه دارد و از تلاطم آن جلوگیری کند؟
۷ راهکار برای کنترل نوسانات ارزی
برای پاسخ به این سئوال که نرخ ارز را چگونه میتوان کنترل و واقعی کرد باید ابتدا به ریشههای این موضوع پرداخت که میتوان در قالب پاسخگویی به این سئوال کلیدی به آن پرداخت: «چرا مردم به سوی بازار ارز میروند؟» اگر بنا بود با این موضوع به سادگی برخورد کرد و با استدلالی که در اواخر اردیبهشت از سوی دولتمردان مطرح شد، ارز برای تقاضای واردات کمتر از ارز ناشی صادرات بود و تراز تجاری به اندازه کافی مثبت بود و لذا نرخ ارز باید در سطح ۴۲۰۰ تومان اعلامی باقی میماند.
پایگاه رهنما :
برای پاسخ به این سئوال که نرخ ارز را چگونه میتوان کنترل و واقعی کرد باید ابتدا به ریشههای این موضوع پرداخت که میتوان در قالب پاسخگویی به این سئوال کلیدی به آن پرداخت: «چرا مردم به سوی بازار ارز میروند؟» اگر بنا بود با این موضوع به سادگی برخورد کرد و با استدلالی که در اواخر اردیبهشت از سوی دولتمردان مطرح شد، ارز برای تقاضای واردات کمتر از ارز ناشی صادرات بود و تراز تجاری به اندازه کافی مثبت بود و لذا نرخ ارز باید در سطح ۴۲۰۰ تومان اعلامی باقی میماند. در حالی که وقتی ما صحبت از حرکت مردم به سوی بازار ارز میکنیم موضوع از این جهت حائز اهمیت است که هر ثانیه حدود ۱۱ میلیون ۵۰۰ هزار تومان نقدینگی ایجاد میشود و برای این میزان نقدینگی، تقاضا در تمام بازارها اهم از کالاهای وارداتی، کالاهای داخلی که با مواد وارداتی تولید میشود و یا حتی خود ارزهای خارجی به عنوان یک کالای مصرفی و سرمایهای ایجاد میشود. همچنین در توضیح چرایی این موضوع باید توجه داشت که این رفتار اقتصادی از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی، متمول و متوسط در نتیجه یک تصمیم عقلایی است که ریشه در چهار موضوع اساسی: تورم بالا و یا تورم انتظاری، احساس از دست دادن ارزش بین المللی داراییهایشان، بلاتکلیفی اقتصادی و ایجاد احساس ناتوانی کنترل بازار از سوی متولیان بازار ارز؛ دارد. اگر این فرضیات را درست بدانیم باید به دنبال رفع این عوامل اثر گذار باشیم. بدیهی است در این مقال نمیتوان به همه راهکار و عوامل اثرگذار پرداخت و ذکر این نکته نیز ضروری است که برخی از این عوامل ساختاری بوده و رفع و حل مسایل آنها در کوتاه مدت میسر نیست، اما برخی نیز میتواند در یک روند میان مدت و کوتاه مدت در دستور کار قرار گیرد، کما این که با تغییر رییس کل بانک مرکزی و احساس تحول و ایجاد باور نسبی به مدیریت رییس کل جدید تا حدودی در کاهش قیمت نرخ ارز موثر بوده است.
راهکار نخست
نظر به اهمیت موضوع نخست به مولفههای مهم عملیاتی در بلند مدت اشاره میکنیم زیرا در صورت رفع موانع اصلی که راهحلی بلند مدت دارند، هرگونه اقدامات کوتاه مدت به مثابه مُسکن به شمار میروند. نخستین و اصلیترین اقدام کاهش بدهیها و اندازه دولت و کاهش بودجههای جاری است. این موضوع اگر چه در سالهای اخیر به دغدغهای جدی مبدل شده، اما در مقام عمل دولتمردان همواره سعی به تعویق انداختن این مهم شده و ترجیح دادهاند تا دولت بعدی این موضوع را عملیاتی کند. بدهیهای چندصد هزار میلیارد تومانی و بودجههای چند صد هزار میلیاردی که به دلیل تورم ساختاری سالانه به ان افزوده میشود چارهای برای مدیریت کم بهرهور و کمکارایی به جز تحمیل گرانی و تورم نمیگذارد.
راهکار دوم
دومین عامل که تبدیل به غده سرطانی و بدخیم شده است، اصلاح سیستم بانکی است. سالهاست که اصلاح قانون بانکداری بدون ربا و یا اصلاح سیستم بانکی به بهانههای مختلف بر زمین مانده و نتیجه آن دهها هزار میلیارد تومان تولید نقیدنگی برای بازپرداخت به سپردهگذاران در سیستم بانکی شده است. علاوه باکنکها خود در ۵ سال اخیر به منشا و منبع اصلی تولید نقدینگی شدهاند آنچنان که سالانه حداقل ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سود بانکی بدون پشتوانه و سودهای موهومی بر بیاعتباری پول ملی و گرانی نرخ ارز دامن میزند، لذا باید هر چه سریعتر این رویه متوقف شده و با این مقوله جدیتر و سریعتر و در یک پروسه چند ساله برخورد کرد. بدیهی است جنس این برخورد نباید مانند تعیین ضرب العجل واگذاری داراییهای بانکی بشود که بعد گذشت مدت سه سال همچنان نسبت داراییها واگذاری به میزان داراییهای موجود قیاس و پشه و فیل است.
راهکار سوم
سومین عاملی که در بلند مدت باید برای آن برنامهریزی ایجاد کرد، سرمایهگذاری در بخش مولد به خصوص از طریق بازار سرمایه (بورس) است. این عامل سالها و بلکه دههها در کشورهای توسعهیافته تثبیت شده و از آن بهره میبرند.
راهکار چهارم
چهارمین راهکاری که میتوان در میان مدت و یا حتی در قالب لایحه و یا طرح سهفوریتی به آن پرداخت، کاهش وابستگی و رابطه دولت با بانک مرکزی و افزایش سطح استقلال این بانک است. در میان آخرین گفتوگوی اخیر سیف با رسانهها حقایق تلخی مستتر است که مهمترین نکتهاش عدم باور به دلار ۴۲۰۰ تومانی و نبود استقلال بانک مرکزی است.
راهکار پنجم
پنجمین راهکار را میتوان به حوزه نظارتی در بازار پول و ارز اختصاص داد، براستی چرا باید در شرایطی مانند جنگ اقتصادی به طور همزمان رییس جمهور بر سیاستهای غلط بانک مرکزی معترف شود و خبر دستگیری معاون ارزی این بانک رسانهای شود؟ چرا باید خلاصه تصمیمات دولت پروندههای سنگین تخلف از اعدام سلطان سکه تا واردکنندگان موبایل باشد که به اذعان کارشناسان سرنوشت ۱۸ میلیارد دلار ارز تخصیص برای واردات نامشخص و بدون ردگیری کامل باشد؟ اگر ارز مورد نیاز برای خاک گربه و قاشق و چنگال و... تخصیص نمییافت و یا ارزهای تخصیص به کالاهایی که اصلا وارد نشده سر از کشورهای دیگر در نمیآورد آیا امروز نرخ ارز باید بر روی این قیمتها نوسان میداشت؟
راهکار ششم
ششمین گزینه را میتوان همانطور که در بالا به اختصار اشاره شد در احساس توانمندی مسئولان در کنترل وضعیت و ارایه تصویر درست از آینده دانست. مردم باید بدانند که با این مسولان و با گذر از شرایط تحریم میتوانند آیندهای که عزت و شرف خود را حفظ میکنند و در عین حال چشماندازی مثبت را بعد از خوابیدن گردو غبار تحریم در افق برای خود ترسیم کنند. بلاتکلیفی نه فقط برای مردم که برای تولید سمی مهلک است به نحوی که تولیدکننده نمیداند هم اکنون کالای خود را با چه قیمتی باید بفروشد که فردا گرفتار نشود؛ لذا در کوتاهمدت بیش از هر چیزی به ثبات در قیمتهای ارزی برسیم.
راهکار هفتم
هفتمین اقدام که این روزها نشانههایی از آن قابل مشاهده است ولی باید با همت و پشتکار بیشتری دنبال شود دخالتهای بهجا و به موقع در بازار ارز از سوی بانک مرکزی است. بالاخره باید برای مردم حداقل در میان مدت (مثلا یک سال و یا لااقل تا پایان امسال) مشخص باشد که دولت میتواند بازار را در یک سطحی از قیمتها نگه دارد، این نوسانات فعلی نه تنها باعث ایجاد بیاعتمادی به کردار و گفتار مسئولان میشود بلکه ادامه آن به دلیل ضربات سهمگین به تولید منجر به بیارزش شدن پول ملی و جذابیت بازار ارز میشود. با راهکارهایی از جمله آنچه بدان اشاره شد میتوان اوضاع نابسامان اقتصادی را سروسامان داد به شرط آنکه اراده لازم برای چنین مسئلهای وجود داشته باشد.
ارسال نظرات